شعرهای عاشقانه
بوسه از لب های شیربنت نصیبم میکنی؟
لا به لای دست های خود اسیرم میکنی؟
عشق را در بین موهای تو من گم کرده ام!
دست هایم را میان گیسوانت می کنی؟!
تو اگر سنگ شوی شیشه شوم، می فهمی؟
قد چشمان تو عاشق شده ام می فهمی؟
دل من لایق احساس تو شد گفتی نه
من از ای حس تو ویرانه شدم می فهمی؟
یک لحظه دلم خواست که پهلوی تو باشم
بیمحکمه زندانی بازوی تو باشم
پیچیده به پای دل من پیچش مویت
تا باز زمینخوردهی گیسوی تو باشم
کم بودنِ اسپند در این شهر سبب شد
دلواپسِ رؤیت شدن روی تو باشم
طعم عسل عالیِ لبهات دلیلیست
تا مشتری دائم کندوی تو باشم
تو نصف جهانی و همین عامل شُکر است
من رفتگری در پل خواجوی تو باشم
یک لـــحظه پشیمـــان شدم از رندی و مســــتی….
عمـــــریست پشیـــمان ز پشیمانی خویــــــشم….
دل من لک زده احساس تو را مست کند
یا به آغوش کشیده و دلت لمس کند
دل من با دل تو خالی از احساس نبود
دل تو با دل من حیف هماهنگ نبود
دوای درد ما گاهی
همین در خود فرو رفتن
همین تردید جانسوز و همین از خود گسستن هاست
همین در بی سرانجامی نشستن ها و گفتن هاست
همین گاهی میان بغض رستن هاست
دوای درد ما گاهی
همین از عشق مردن هاست
همین از پنجره چیزی شبیه عشق جستن هاست
همین تا بینهایت از نگاهی سبز گفتن هاست
دوای درد ما گاهی
همین از بی سرانجامی تکیدن ها و مردن هاست
هر صبح که برخیزم، دیوانه تر از پیشم
یک لحظه به خواب آیی، تا آخر شب گیجم!
تو هر شهر دنیا که بارون بیاد
خیابونی گم میشه تو بغض و درد
تو بارون مگه میشه عاشق نشد؟
تو بارون مگه میشه گریه نکرد؟
روی هر دروازه ای لوح محبت می زنم
سخت می گردم همه بازار شهر تاجران
بی وفایی را،به زندان می کنم
بی نقاب آیند همه….در شهر من
با نقاب هرکس ببینم ، چهره ویران می کنم
عاشقان رامی دهم فرمان برحکم وفا
بی وفایان را ز شهر،حتما گریزان می کنم
عشق گر رویَت شود آن روی توستسر گذاری اندکی بر سینه ام؟
گر بدانی تیغ دل ابروی توست؟!…
عاشقی را از دلت پنهان مکن
گر که پنهان میکنی حاشا مکن!
رنگِ رخسارت گواه عاشقیست
معترف گَرد و دلم تنها مکن!
نوشته شعرهای عاشقانه اولین بار در اس ام اس | اس ام اس عاشقانه پدیدار شد.